ـ
خودش بود محمد جواد . هميشه ورودش رو با نوحه «
آقام علي(ع) مظلومه » و صداي بلند سينه زدنش
تشخيص مي داديم . با تموم وجودش مداحي مي كرد و
عشقش خانم حضرت زهرا (س) بود . |
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نجمه به نقل از خواهر شهیده:
* شنبه 17 فروردین ، درب دوم حسینیه دیدمش . تبسم قشنگی داشت و دوتا شاخه گل رز سرخ دستش بود . حالمو پرسید و گفت : این دوتا شاخه گل رو به نیت بچه های کانون خریدم ، این یکی مال تو . بعدش گفت : حلالم کن ، دیگه نمی بینمت ! ناراحت شدم و گفتم : یعنی چی ؟! مگه دیگه کانون نمیای ؟ گفت : چرا ، اما به دلم افتاده دیگه بچه های کانون رو نمی بینم . دیگه ندیدمش ...
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
باز محرم شدو دلها شکست از غم زينب دل زهرا شکست باز محرم شد و لب تشنه شد از عطش خاک کمرها شکست آب در اين تشنگي از خود گذشت دجله به خون شد دل صحرا شکست قاسم وليلا همه در خون شدند اين چه غمي بود که دنيا شکست محرم ماه غم نيست ماه عشق است محرم مَحرم درد حسين است
ماه خون ماه اشك ماه ماتم شد ، بر دل فاطمه داغ عالم شد . فرا رسيدن ماه محرم را به عزادارن راستينش تسليت عرض ميكنم |
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
ا همایش بزرگ شیرخواران حسینی با حضور بیش از ۵۰هزار کودک شیرازی اخبرگزاری شبستان: همزمان با روز نخستین جمعه ماه محرم الحرام، همایش بزرگ شیرخواران حسینی در استان فارس و در سومین حرم اهل بیت (ع) با حضور بیش از ۵۰ هزار کودک در حرم مطهر حضرت شاهچراغ (ع) برگزار شد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری شبستان از فارس، شاهرخ صبوری، دبیر همایش بزرگ شیرخواران حسینی در فارس امروز (17آبان) در همایش بزرگ شیرخواران حسینی در استان فارس که در حرم مطهر حضرت شاهچراغ (ع) برگزار شد، گفت: روز چهارم محرم روز جهانی حضرت علی اصغر (ع) نام گذاری شده که همایش شیرخواران حسینی همصد و هم نوا با 30 شهر جهان، 2 هزار و 300 نقطه در کشور و 150 نقطه در استان فارس برگزار شد.
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
حر با سپاهش در منزل «قصر بنی مقاتل» یا «شراف»، راه را بر حسین بست و مانع از حرکت او به سوی کوفه شد. کاروان حسین را همراهی کرد تا به کربلا رسیدند و حسین در آنجا فرود آمد. حر وقتی فهمید کار جنگ با حسین بن علی جدی است، صبح عاشورا به بهانه آب دادن اسب خویش، از اردوگاه عمر سعد جدا شد و به کاروان حسین پیوست. توبه کنان کنار خیمههای حسین آمد و اظهار پشیمانی کرد، سپس اذن میدان طلبید. ظاهراً حر با اذن امام حسین اولین فردی است که به میدان رفت و در خطابهای مؤثر، سپاه کوفه را به خاطر جنگیدن با حسین توبیخ کرد. چیزی نمانده بود که سخنان او، گروهی از سربازان عمر سعد را تحت تاثیر قرار داده از جنگ با حسین منصرف سازد، که سپاه عمر سعد، او را هدف تیرها قرار داد. نزد حسین بازگشت و پس از لحظاتی دوباره به میدان رفت و با رجزخوانی، به مبارزه پرداخت و کشته شد. رجز او چنین بود:
که حاکی از شجاعت او در شمشیر زنی در دفاع از حسین و حق دانستن این راه بود. حسین بن علی بر بالین حر رفت و به او گفت: توهمانگونه که مادرت نامت را «حر» گذاشتهاست، حر و آزادهای، آزاد در دنیا و سعادتمنددر آخرت! «انت الحر کما سمیتک امک، و انت الحر فی الدنیا و انت الحر فی الآخرة» و دست بر چهرهاش کشید.حسین با دستمالی سر حر را بست. پس از عاشورا بنیتمیم او را در فاصله یک مایلی از حسین دفن کردند، همانجا که قبر کنونی اوست، بیرون کربلا در جایی که در قدیم به آن «نواویس» میگفتهاند.
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
چگونگی شهادت حضرت علی اکبر علیه السلامعلی
اکبر علیه السلام مرکب به سوی میدان راند، یا بهتر بگوییم خورشید نبوت در
افق میدان درخشید ناگاه آن لشگر ستمگر متجاوز جمال محمد صلی الله علیه و
آله وسلم در جلال علی علیه السلام و عصمت فاطمه علیها السلام و شجاعت حسین
علیه السلام را در برابر خود جلوه گر دید. معلوم نبود آنگاه که به گروه
دشمن می تازد آیا علی اکبر علیه السلام است یا جدش امیرمومنان علیه السلام
یا چنگال توانمند مرگ است که به جان آنان فرو می رود یا صاعقه ها از برق
شمشیرش آنان را می سوزاند. گروهی از شجاعتش میخکوب و مدهوش، جمعی تکبیرگو و
از جمعی فریاد تبارک الله بلند بود. به هر سو که می تاخت دشمن می گریخت
هیچکس توان رویارویی با او را نداشت. گاه رجز می خواند و خود را معرفی می
کرد گاه هدفش را می گفت و از دلاوریش سخن می گفت:
انا علی بن الحسین بن علی نحن و رب البیت اولی بالنبی
تالله لا یحکم فینا ابن الدعی اضرب بالسیف احامی عن ابی
ضرب غلام هاشمی قرشی
در
میدان نبرد آرام نداشت گاه به میمنه حمله می کرد و سپاه متجاوز را به
میسره می کشاند و گاه به قلب دشمن می تاخت .. هیچ دلاوری با او روبرو نمی
شد جز انکه دو نیمش می کرد. هیچ شجاعی پیش نمی امد مگر آنکه کشته می شد تا
آنکه 120 پهلوان را از دم تیغ گذرانید.
اما
افسوس کثرت زخم و خونریزی فراوان و شدت تشنگی، توانی برایش نگذاشت تا به
آن ددمنشان پیکار را ادامه دهد. در اینجا بود که شوق لقاء پروردگارش در او
شدت یافت. خواست از حیات پدر توشه ای برگیرد و با او وداعی دیگر داشته
باشد. از میدان نزد پدر آمد و زبان به شکایت گشود. ضربات تیر و شمشیر، گرما
و تشنگی، تاب و توانش را کاسته بود عرضه داشت:
«تشنگی مرا کشت، سنگینی آهن توانم را برد آیا آبی هست تا بر علیه دشمنان نیرو بگیرم؟»
منظور
جنابش آن بود که به اندازه ی توانش به انچه بر او واجب بوده قیام نموده و
از آن شانه خالی نکرده است به جایی رسیده که بدون جرعه ای آب قدرت رویارویی
با دشمن را ندارد. سوال او ، انکاری است و مقصودش عذر خواستن از ادامه
نبرد بسان گذشته است.
شاید
از پدرش حضرت سیدالشهداء علیه السلام درخواست آب در صورت امکان از طریق
معجزه بوده است. اما حضرت از این کار امتناع ورزیدند تا فرزندش به مقام
بالاتری دست یابد و پاداش بیشتری نزد خدای جلیل در روز رستاخیز به خاطر
شهادت مظلومانه اش و تشنگی داشته باشد لذا او را بشارت داد بزودی به دریای
بیکران رحمت خداوندی وارد می شود و جد بزرگوارش آن منجی بزرگ او را با جامی
سیراب خواهد کرد که هرگز تشنه نخواهد شد. آنگاه انگشتر خود را به او داد
تا در دهان گذارد.
علی
اکبر علیه السلام در حالی به میدان رفت که آن بشارت صادقه سر تا پای او را
غرق نشاط و سرور کرده بود. دیگر نمی دانست سر دشمن یا سینه او را نشانه
میرود یا به منتهای آرزویش نزدیک می شود تا آنکه عدد کشته شدگان به 200 نفر
رسید.
انتظارش
به سر امد و شهادت بر فراز سر مطهر او به پرواز درآمد. شمشیر مرة بن منقذ
عبدی علیه العنة سر آن بزرگوار را نشانه رفت. و سپس ضربت نیزه بر پشت وی
زد. بی تاب و توان گردن اسب را با دستان گرفت اسب او را به میان لشگر برد
دشمنان اهل بیت پیکر نبوت را قطعه قطعه کردند.
در آخرین نفس ها با سلامی به پدر، آنهم زیر ضربات شمشیر نیزه او را وداع گفت و امامش را ندا داد:
«این
جدم است که به شما سلام می کند با جام سرشارش شربت آبی به من نوشانید که
هرگز تشنه نخواهم شد و می فرماید جامی هم برای شما اماده است».
با
شنیدن این پیام حضرت امام حسین علیه السلام با شتاب خود را به جگر گوشه اش
رساند تا شاید به دیدار او نائل آید و سخنی دیگر از او بشنود اما این گمان
تحقق نیافت و آرزو جامه عمل نپوشید، پیکر امید رسالت را غرق خون بر خاک
افتاده دید، محبت پدری به وجد آمد خود را روی بدن از هم گسیخته علی اکبر
علیه السلام افکند و صورت بر صورت علی گذاشت.
امام فرمود: «علی الدنیا بعدک العفا اجرأهم علی الرحمن و علی انتهاک حرمه رسول الله»
«بعد از تو خاک بر دنیا، چه قدر اینان بر خدای رحمن و دریدن حرمت پیامبر جری شده اند.»
«یعز علی جدک و عمک و ابیک ان تدعوهم فلا یجیبوک و تستغیث بهم فلا یغیثوک»
«بر جد و عمو و پدرت سخت است انان را بخوانی پاسـخت نگویند، آنان را به فریاد رسی بخواهی به فریادت نرسند.»
سپس دست مبارک را از خون مطهر او پر ساخت و به سمت آسمان افشاند که قطره ای از آن به زمین نیامد.
امام
در خود توانی ندید تا پیکر قطعه قطعه پاره جگر و آرام روحش را حمل کند
جوانان بنی هاشم را خواند تا او را به خیمه گاه شهدا برند. جوانان علی را
بردند پیکری غرق خون که انوار عزّ و شرف او را فرا گرفته، بدنی پاره پاره
از ضربات تیر و نیزه و شمشیر، پرده نشینان خانه وحی با سینه هایی سوخته و
گیسوانی پریشان و ناله هایی که به گوش فرشتگان می رسید او را نظاره می
کردند، در حالیکه عقیله بنی هاشم حضرت زینب ام المصائب علیهاالسلام پیشاپیش
آنان بود و علی را استقبال کردندو خود را برجنازه ی او انداختند.
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
|
آمار مطالب :: کل مطالب : 115:: کل نظرات : 10 آمار کاربران :: افراد آنلاین : 1:: تعداد اعضا : 6 کاربران آنلاین آمار بازدید :: بازدید امروز : 39:: باردید دیروز : 12 :: بازدید هفته : 68 :: بازدید ماه : 128 :: بازدید سال : 832 :: بازدید کلی : 16837 loxblog.Com
تمام حقوق اين وب سايت و مطالب آن متعلق به انجمن شیـــعه مذهــب مي باشد
. |